• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5575 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۱۸ شهريور

مرغ همسايه

محسن آزموده

از زماني كه دكتر غلامحسين صديقي، از بنيانگذاران جامعه‌شناسي در ايران از فرانسه بازگشت و در دانشگاه تهران به تدريس «علم الاجتماع» پرداخت، هشتاد و سه سال مي‌گذرد. در اين هشت دهه علوم اجتماعي در ايران بالا و پايين‌هاي زيادي را تجربه كرده، حتي تا مرز تعطيلي هم پيش رفته است. روشن است كه در سال‌هاي نخست عمده تلاش‌هاي چهره‌هايي چون صديقي، يحيي مهدوي، شاپور راسخ، جمشيد بهنام و... معطوف به «سوسيولوژي» مدرن به ايران و آموزش و پرورش دانشجوياني بود كه نگاه و روش و مفاهيم و نظريه‌ها و ايده‌هاي جامعمه‌شناسي را ياد بگيرند. البته همان قبل از انقلاب و با كمي تاخير، در سال 1337 موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي در دانشگاه تهران تاسيس شد كه به تصويب علي‌اكبر سياسي، رييس وقت دانشكده ادبيات رسيد و غلامحسين صديقي رييس آن موسسه و احسان نراقي به مديريت آن منصوب شدند. «هدف دانشگاه تهران از تاسيس اين موسسه ترويج و انتشار علوم و مطالعات و تحقيقات اجتماعي در ايران و شناساندن كيفيت امور و مسائل اجتماعي كشور و توأم ‌نمودن جهات نظري علوم اجتماعي با بررسي‌هاي عملي است. اين موسسه، مركز مدارك و اسناد تحقيقات اجتماعي و راهنمايي‌هاي علمي در مسائل مربوط به تعاون و رفاه اجتماعي با توجه به مسائل تحول سريع اجتماعي و توسعه اقتصادي خواهد بود.» (به نقل از مهسا اسدالله‌نژاد و حسام سلامت، علوم اجتماعي در ايران از تثبيت تا افول). 
آن‌طور كه مهسا اسدالله نژاد و حسام سلامت در مقاله خود توضيح مي‌دهند، موسسه از همان ابتدا به مساله بومي‌سازي علوم اجتماعي مي‌انديشيد و در اين ميان دو رويكرد مشهود بود؛ نخست رويكرد و نگاه امثال صديقي و بهنام و مهدوي كه مي‌كوشيدند جامعه‌شناسي را در ايران به عنوان يك علم جهاني جا بيندازند و از جهانشمولي آن دفاع مي‌كردند. رويكرد دوم كه مهم‌ترين چهره آن احسان نراقي بود، به «آنچه خود داشت» مي‌انديشيد و دغدغه هويت‌خواهي و تقابل با مدرنيته غربي داشت. موسسه به عنوان اصلي‌ترين نهاد علوم اجتماعي در ايران، اولا محافظه‌كار بود و ثانيا در مجموع مساله‌محور بود و كمتر به مفاهيم و نظريه‌هاي جامعه‌شناسي وقعي مي‌نهاد. در نتيجه آثار مكتوبي كه در اين زمينه پديد مي‌آمد، عمدتا دو دسته بودند: نخست كتاب‌هاي پايه در معرفي نظريه‌ها و مفاهيم كه عموما ترجمه بودند، شمارشان بسيار اندك بود و گرايش غالب‌شان پوزيتويستي بود، غير از معدود آثار با رويكرد ماركسيستي كه به دليل حساسيت‌ها عمدتا خارج از دانشگاه ترجمه يا تاليف مي‌شدند. دسته دوم آثاري بودند كه با همان رويكرد مساله‌محور، به مسائل جامعه ايران مي‌پرداختند، خواه به صورت كتاب‌هاي تحقيقاتي مثل ساخت‌هاي خانواده و خويشاوندي در ايران (جمشيد بهنام) و موانع تاريخي رشيد سرمايه‌داري در ايران: دوره قاجاريه (احمد اشرف)، خواه تك‌نگاري‌هايي چون خياو يا مشگين‌شهر و اهل هوا (غلامحسين ساعدي) و تات‌نشين‌هاي بلوك زهرا و جزيره خارك، در يتيم خليج‌فارس (جلال آل‌احمد). 
بعد از انقلاب، علوم اجتماعي در ايران، چند سال در محاق فرو رفت و حتي نزديك بود كه بساطش به‌ طور كلي از ميان برچيده شود. تلاش‌هاي چهره‌هايي چون غلامعباس توسلي و عبدالكريم سروش و ديگران در حفظ كليت علوم اجتماعي در دهه 1360 قابل ذكر است. دو دهه 1370 و 1380 دوران اوج‌گيري ترجمه در عرصه علوم اجتماعي در ايران است. در اين دو دهه، شمار انبوهي آثار نظري و فلسفي در معرفي انديشه‌ها و ايده‌ها و مفاهيم جامعه شناختي به فارسي ترجمه شد. تورم آثار نظري و ترجمه‌اي به واكنش بسياري از استادان و البته پژوهشگران جوان‌تر علوم اجتماعي منجر شد. از اواخر دهه 1380 و اوايل دهه 1390 به تدريج شاهد بازگشت جامعه‌شناسان به فضاي مسائل ايران هستيم و مي‌بينيم كه بسياري از فارغ‌التحصيلان و پژوهشگران اين رشته، با استفاده از نظريه‌ها و مفاهيم، به تحليل و توصيف و تبيين جامعه ايران مي‌پردازند. در اين ميان بسياري از جامعه شناسان و اصحاب علوم اجتماعي كه در دهه‌هاي 1360 و 1370 دانشجوي اين رشته بودند، كتاب‌ها و مقالات فراواني درباره مسائل جامعه ايران نوشتند، چهره‌هايي چون زنده یاد محمد امين قانعي‌راد، محسن گودرزي، تقي آزاد ارمكي، مقصود فراستخواه، حميدرضا جلايي‌پور، نعمت‌الله فاضلي، سارا شريعتي و از نسل‌هاي بعدي ابراهيم تفيق، عباس كاظمي، حسن محدثي، محمد رضايي، آرمان ذاكري، آرش حيدري، حسام سلامت، جبار رحماني، محمدرضا كلاهي، مهدي يوسفي و...
نكته تامل برانگيز اما آن است كه آثار تاليفي جامعه‌شناسان ايراني كمتر مورد توجه علاقه‌مندان علوم اجتماعي و حتي خود پژوهشگران اين رشته‌ها قرار مي‌گيرد و عمده مخاطبان حتي در شناخت مسائل ايران سراغ نوشته‌ها و آثار ترجمه شده مي‌روند. كمتر مي‌شنويم يا مي‌خوانيم كه حتي يكي از خود دانش‌آموختگان جامعه‌شناسي، به آثار نوشته شده در ايران اشاره كند و در نوشتار يا گفتار خود به آن ارجاع دهد، نقد و ارزيابي آثار تاليفي جامعه‌شناسان ايراني از سوي همكاران خود پيشكش. اين درحالي است كه اگر كتابي در همين زمينه، در خارج از مرزهاي ايران نوشته شده و ترجمه شده باشد، براي آن جلسات نقد و بررسي فراوان برگزار مي‌شود و در روزنامه‌ها و مجلات درباره آن مطالب فراواني منتشر مي‌شود. 
به عنوان روزنامه‌نگار انديشه كه كارش رصد و مطالعه آخرين و جديدترين آثار در حوزه‌هاي علوم انساني است، ترديدي ندارم امروز جامعه‌شناسان داخل ايران، كتاب‌ها و مقالات ارزشمند زيادي درباره ايران و مسائل و موضوعات مرتبط به آن نوشته‌اند. كم‌توجهي به اين آثار تنها محروم كردن خود از تحقيقاتي دست اول و عالمانه است كه بي‌واسطه و از نزديك جامعه امروز ايران را به ما نشان مي‌دهند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون